راستش نمیدونم چه خبره
اما خب اصلا دوس ندارم به فکر دو رویی وچن چهره ای باشم
ایمان دارم خدا هوای هممون رو داره
اصلا خدا دستش تو دستمونه البته اگر بخوایم
من یک ساله یاد گرفتم حالمو به خدا گره بزنموبس
امروز طی مزاکره ی صورت گرفته قرار بر این شد
این دختر خانوم با شرایط خاص که پدرش فوت شده و
منشی باشه از تایم۳ونیم _چهار منم دستیار باشم
از تایم حضورخانوم دکتر ساعت یک ربع به ۶ شروع به کار کنم
حقوقم ی مقدار کم شد که اون برام اون قدر اهمییت نداره
چون عوضش تایم کاریم خیلی کمتر شد اونم شرطه برام
اما از ی رفتار وحرکت دلگیرم کلید مطب که دوتاست یکیش
دست دکتر یکیش دست من بود من امروزاین کلید رو برای چند دقیقه گرفتم
اونم بابت اینکه این همکار جدید درو باز نکنه اذییت نشه
بعد گذاشتمش رو کانتر ی جور برداشتن حس کردم چه قدر به
شخصیتم برخورد اونم من بااین رفتار با اینکه حقوقم کم شد حاضر به همکاری شدم
چه قدرم بابت ایشون و شرایطشون ناراحت شدم و.
من که بد نمیشم بد رفتار نمیکنم
اما خب بعضی وقتا آدمایی که شرابطشون خاصه
خودشون بی مهرن وگاهی به بقیه باید حق داد
به این آدما با این شرایط امااین رفتار بد ،بد رفتار میکنن
من به این شغل باتوجه به دروغای ردوبدل شده دورویی ها که به عنوان
شغل دائم فکر نمیکنم
من همچنان منتظرم هفته ی اول شهریور که خودم تولدم۵ شهریوره بیاد
کاش کاش اتفاق بیفته دو تا اتفاق
درباره این سایت